عنوان: | فریای هفت جزیره |
نویسنده: | جوزف کنراد |
مترجم: | فرزانه دوستی |
نوبت چاپ: | اول |
سال چاپ: | 1392 |
قطع : | رقعی |
شابک : | 978-600-6835-16-7 |
انتشارات: | بهنگار |
معرفي
رمان «فریای هفت جزیره» با عنوان اصلی «Freya of the Seven Isles» عاشقانهای كلاسیک است كه كنراد در سالهای شكوفایی و شهرتش یعنی در سال 1911 آن را نوشته، اما برخلاف بیشتر رمانهایش كه دنیایی مردانه دارند، قهرمان این داستان، همانطور كه از نامش پیداست، دختری است به نام «فریا» و در واقع روایت عشق مشترک او و دلدادهاش به كشتیای به نام «بونیتو» است.
داستان دربارهی خصومت و جنگ پنهانِ دو تاجر دریادار هلندی و انگلیسی در جزیرههای مستعمرهی اقیانوس هند بر سر فریاست. فریا دختری است که همراه با پدرش در یکی از جزیرهها زندگی میکند و دلدادهی تاجر دریادارِ انگلیسی است. راوی داستان ناظر ماجراست و با لحنی دلنشین آنچه دیده و شنیده را برای ما تعریف میکند.
بریدهای از داستان:
... انگار شب هایِ تاریک دریایِ نامعلوم را شعلۀ قلبش روشن میکرد و فرتورِ فرِیا فانوس دقیقی بود در میان جماعت ناپیدا، انگار بادها در انتظار آیندهاند و ستارهها مسیر او را خواهند گشود. انگار جادوی اشتیاق را توان آن بود که کشتی را حتا بر قطرهای ژاله پیش براند یا از چشم سوزنی عبور دهد، تنها به این دلیل که قسمت بونیتو است که در خدمت عشقی نجیب راهها را هموار و آسان و فروزان کند.....
خريد آنلاین
نقد و نظر
روزنامه جهان صنعت (16 دي 1392):
کتابي که جديدا خواندهام و ترجمه خوب و دقيقي داشته، «فرياي هفت جزيره» نوشته جوزف کنراد است. کنراد، نويسنده مطرح انگليسي در قرن گذشته بوده و رماني جذاب با درون مايههاي انسان شناسانه و روانشناسانه نگاشته است. اين داستان بلند درباره عشق و وفاداري است و در آن به استعمار و تبعيض نژادي هم اشاره شده است. او در اين کتاب يک مثلث عشقي را به تصوير ميکشد و در عين حال از شکل متداول و کليشهاي دوري ميکند. همانطور که کنراد نويسنده متفاوتي است، فضاي داستان و حس عاشقانه و پايان بندي نيز متفاوت است و خوانندگان با يک اثر قابل پيش بيني مواجه نيستند. ماجراي عاشقانه
«فرياي هفت جزيره» هرچند به ناکامي ختم ميشود اما از تکنيک ماهرانه کنراد در نوشتن بهره برده است. ترجمه اين اثر را فرزانه دوستي باحوصله تمام انجام داده و انتشارات به نگار هم آن را منتشر کرده است.
عبدالرضا سالاربهزادی (25 دی 1392):
برگردان های فارسی از کنراد مُهرِ بزرگان کاردانی چون صالح حسینی و احمد میرعلاییِ ساحرِ واژه ها را خورده اند. و اینک ترجمه ای از کنراد به دستم می رسد که به راستی مسحورم میکند، آن هم از مترجمی جوان، ولی به وضوح خوب خوانده، خوب آموخته، اهل اندیشه، دقیق و امانت دار، و اهل جهان واژه ها، از زادگانِ آن جهان مه آلودِ شعر و شعور و آواز و کلمه. به جرأت می گویم، فریای هفت جزیرۀ ترجمه فرزانه دوستی از شاعرانه ترین و زیباترین برگردان های کنراد به فارسی است، در خورِ داستان زیبای عاشقانه، و صد البته به سبک کنراد، دریاییِ آن ......
آيناز محمدي/ روزنامه ايران (26 دي 1392):
«مترجم متاسفانه به خود زحمت نداده تا در چند سطر شناختي از خود و اين رمان به خواننده بدهد. ناشر چند سطر از رمان را پشت جلد كتاب آورده كاري كه اغلب ناشران ميكنند (راحتترين كاري كه ميتوانند بكنند) اما يك ناشر حرفهاي از پشت جلد كتاب استفاده بهتر و مناسبتري ميكند.»
مجتبی پورمحسن / روزنامه دنیای اقتصاد (15 اسفند 1392):
راوی در طول این رمان کوتاه رفیق قدیمیاش را به هر دو اسم «نیلسون» و «نایلسن» خطاب میکند که این دومی به قدر کافی به او وجهه اسکاندیناویایی میدهد که بتواند در کارخانه هفت جزیره که تحت کنترل هلندیهاست کار کند؛ اما از طرفی آنقدر هلندی نیست که بتواند در آنجا احساس امنیت کند. او از «مقامات» میترسد؛ اما داستان آقای نیلسون به خودی خود قابلیت داستانشدن را ندارد. این را جوزف کنراد بهتر از همه میدانسته و به همین دلیل است که شخصیت محوری داستان، فریا دختر نیلسون است که به خاطر زیباییاش او را فریای جزیره مینامند. یک افسر دریایی هلندی به نام هیمسکرک نیز یکی دیگر از محورهای داستان است. همین مثلث یک افسر هلندی، یک پیرمرد که از هلندیها وحشت دارد، و دختری زیبا داستان را به قدر کفایت جذاب میکند.
حسن همایون / وبلاگ مِه (23 اسفند 1392):
«فریای هفت جزیره» روایت، تنهایی تمام عیار زنی خوشکل در مواجه با مردهایی است که هرکدام بر اساس منافع خویش با وی تا میکنند، فارغ از اینکه برایشان اهمیت داشته باشد مَنظر، خواستش چیست؟! گویی برای خلاص از موقعیت، ناخوشانید زندگی در عمارت پدری بزدل و همچنین رهایی از مزاحمتهای هیمسکرک دژبان، تن به مراوده با جاسپر میدهد. حال آنکه نه تنها دلباختهی جاسپر نیست بلکه دل در گرو کشی زیبا و با شکوه این جوان تاجر دارد. از ندانمکاریهای آن سه مرد مدام نگران بود، از سبکسریها جاسپر، ترسهای بیپایهی پدرش و شیفتگی هوسبازانهی هیمسکرک. کنراد در پرداخت شخصیت «فریا» از غلبهی فرهنگ مسلط مردسالارانه در ادبیات شانه خالی میکند. برخلاف بسیاری از روایتها دست به خلق شخصیت یک زن میزند که به خوبی از عهدهی سبک و سنگین کردن رفتارش بر میآید و به خاطر حماقتهای آن سه مرد خودش را مقصر نمیداند. اما «فریا» همهی ماجرا نیست، خط دیگر روایت در تقابل هیمسکرک با جاسپر در دریا دنبال میشود، روایت در فرایند انتقامجویی، کینهتوزی دنبال میشود تا از رهگذر آن منش واقعی شخصیتها عیان شود. در این روایت نیز، طبیعت و قهرهاش نه تنها به عنوان یک موقعیت بلکه به عنوان یک شخصیت ظاهر میشود، تا خواستهی شخصیت بد داستان تحقق پیدا کند.
مصاحبه
مصاحبه با روزنامه آرمان امروز (5 اسفند 1392) پیوند به روزنامه | پیوند مطلب در سایت :
"در داستانهای کنراد معمولاً یک «دیگری» هست که از تمدن، روشنایی و خوبی دور شده و نماینده شرّ، پلشتی و خشونت است. اگر کنراد در «دل تاریکی» ما را به اعماق جنگلهای وحشی آفریقا میکشاند، در «فریای هفت جزیره» تمام صفات ناپسند انسانی مثل حسد، خشونت، نخوت و حماقت را در شخصیت رقیب «هیمسکرک» جمع کرده. آدم میانمایهای که به نفس خودش تسلط ندارد و دچار خشم و هیجانات زودگذر میشود، اندک قدرتی دارد و از همان برای نابود کردن آدمهایی استفاده میکند که به میلش رفتار نکنند.از موتیف استعمار و تبعیض نژادی هم غافل نشویم..."
نظرات:
akhar gozashtam
man 5 shanbeha be ruzam.